یک استکان چای با خدا ...

متن مرتبط با «یک روز با حصین» در سایت یک استکان چای با خدا ... نوشته شده است

بارش

  • من از تلاطم میان امواج ، از سکوت بعد از رعد، از سرمای بعد از بارش باران ملایم پاییزی حرف میزنم... از باور استواری درخت، از چوب های خورده ی پوکش که منتظر اره های بی رحم انسان هاست... نه... حال زندگی ام بد نیست... زنده بودن بیمار شده...مدتهاست که قلم و رنگ رفته کنج کمد و خاک روی برگه های سفیدم میرقصد، و من هیچ عیبی در این نمیبینم که پنجره های اتاقم را هفته ها باز نکنم...حالا دیگر سبز و سرخ  تنها رنگ دنیا نیست، ما به تمنای روحمان از دنیا بدهکار مانده ایم...و هر روز شروع دوباره ها نیست وقتی شبی تا صبح ثانیه ها دوان دوان باشند اما، ساعت بر صفر معلق بماند و بماند.این تنها راه، در نظرم تا ابد است...هزاران برگ خشک را انگار باید زیر پاهایم له کنم... و دیگر نگران هیچ کدامشان نیستم.....اری... دلتنگم... ودلتنگی، تنها حرف تلخ این همه واژه های نامرتب بود....‌‌‌‌..........همیشه نقطه چین ها بهتر از من حرف میزنند.... اول اردیبهشت 00 برچسب‌ها: دلتنگی نوشته شده در  ساعت &nbsp نویسنده شـــبیر  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزگار تنهایی

  •  دلگيرم... در خیابان که راه میروم فقط سکوت... فقط یا خدا... فقط آه... حالا... بگذار همه فکر کنند برنده اند... خدا که میداند دلم چقدر مظلوم بود...  , ...ادامه مطلب

  • حیران فقط یک گردنه نیست!

  • دلتنگ نیستم...بیشتر بلاتکلیفم ... گاهی از خودم میپرسم واقعا این آدم... همان هست که ارزش اينهمه صبر و اذیت و کنایه را داشته باشد؟... یا میپرسم، این رابطه که اينهمه برایش خرج شدی، واقعا همان بود که ساله, ...ادامه مطلب

  • آسمان فیروزه...

  • باید صدایی از آنسوی آسمان در سکوت سرد زمین می آميخت... وقتش شده بود هیاهویی خلوت آلوده ی این زمينيان متعفن را بر آشوبد... و تو آمدی... تا هراس زمان، از حراست ظالمانه ی عدل در بند پایان یابد...بعثت همان ظهور تکریم ارزش های اخلاقی ست... در زمانه ای که بودن نفس های پیامبر خود تمام ارزش بود...ارزشی , ...ادامه مطلب

  • یا اباعبدالله...!

  • . تازه فهمیدم از این دنیا چه میخواهم...!میخواهم کسی را بیابم که تا سرحد جنون عاشقش باشم....اصلا دوست داشتن متقابلش مهم نیست...!فقط این میل نامیرا به خواستن اوست که مرا در این سرما زنده نگه داشته...دوست داشتن کسی که دلم او را بخواهد....و هرطور نگاه میکنم،تو دوست داشتنی ترینی ........,یا اباعبدالله الحسین,یا اباعبدالله,يا اباعبدالله,یا اباعبدالله الحسین(ع),یا اباعبدالله حسین,يا ابا عبدالله الحسين,یا اباعبدالله الحسین یونس حبیبی,یا اباعبدالله یعنی چه,یا اباعبدالله آقام آقام,مداحی یا اباعبدالله الحسین ...ادامه مطلب

  • نفس میکشی!

  • .. خانم! اگر بیمار باشه چی ميشه؟خانم! اگر جواب نگيره چی؟خانم! اگر اشتباه از آب در بیاد؟! .خانم! اگر ثابت بشه بچه ی من نیست؟!خانم! اگر این بار هم تصویب نشه چی؟خانم! اگر با این روش نتیجه نده؟ خانم! اگر ثابت بشه به هم نميخوریم!!!خانم! ممکنه اجازه نده ازدواج کنیم؟!خانم! اگر دروغ گفته باشه!خانم! اگر بره و تنهام بذاره چکار کنم؟!خانم! اگر این ماه نتونم تسویه کنم؟خانم! اگر کم بيارم!؟!خانم! اگر بهم خیانت کنه!خانم! اگر با این روش ديگه کار نکنه!خانم! اگر نياد سر جلسه؟!خانم! اگر... ...بیا بشين دو دقیقه کنارم! گوش کن...! داری نفس میکشی...!و همین برای خوشحال بودنت کافیه! باور کن!.......,چگونه نفس می کشیم,چرا نفس میکشیم,همینکه نفس میکشی و میخندی,کاش تصویرت نفس میکشید,هوایی که نفس میکشی,ما سرخ نفس میکشیم,همین که نفس میکشی,کاش عکست نفس میکشید,هوایی روکه نفس میکشی,چرا ما نفس میکشیم ...ادامه مطلب

  • یک روز...

  •   میشود یک روز... من باشم...شما باشید...و دنیا در آرامش باشد...؟میشود سکوت، سهم چشمان هیچ عاشق ناکامی نباشد...؟دستها در هم گره بخورند...؟و کودکان تا نهایت دنیا به شوق تجربه، بدوند؟... میشود یک روز...تمام راه های این دنیا را پر از نقش ترنج های رنگ به رنگ کنم...و هیچ قطاری سیاه نباشد...؟و خانه ام را پر از درختان مجنون، جزیی از طبیعت خدا ببینم....؟ . میشود عبور کرد...میشود خندید... اگر شما باشید...تا دنیا در آرامش باشد...        ,یک روز به شیدایی,یک روز مکالمه رایگان,یک روز خوب,یک روز بارانی,یک روز برفی در لرستان,یک روز برفی,یک روز با حصین,یک روز خوب میاد,یک روز درمیان به انگلیسی,یک روز ...ادامه مطلب

  • پایان مبادا...

  •    آقای روزهای اردیبهشتی دنیا...دردِ دل هایم را برایتان؛نگه میدارم برای روز پایان مباداها...!تمام میشود بالاخره... میدانم....مباداهایم را محترم شمردم...بیست و اندی سال است...! تنها به شوق آمدنت... باور کن...! چقدر دوست دارم بیایی و ؛گرد و غبار سالها غیبتمان را ؛از چشمان اسمانیت وام بگیرم و ... ؛ تیمم کنم همه ی عمر.....عمر...؟اصلا مگر زندگی هم کرده ایم پیش از شما؟!....آه.... باز هم عصر جمعه رسید و دلتنگی تحقق رویاها...نفسم را برید.......       #اللهم_عجل_لوليك_الفرج, ...ادامه مطلب

  • باز هم مسابقه...

  • .بیا دوباره بچه باشیم...بیا حالا که ظهر داغ تابستان آمده، در کوچه ی قدیمی مان، دوباره دوچرخه سواری کنیم... دلم میخواهد دوباره بگویی: بیا مسابقه بدهیم ...!میدانی؟... آخر مدت هاست هر کس که زودتر رسید برنده نیست ! مردم هرکسی را که زودتر "رفت" برنده میدانند...از وقتی با تو مسابقه ندادم؛ همیشه بازنده شدم....بیا که بگذاری این بار من برنده باشم....طعم خوشی ندارد دور شدن ها را تماشا کردن....باز هم انگشتم را که بریدم... ؛دستم را بگیر و ببر زیر شیر آب حیاطتان، و به چشمهایم بگو...: "خوب میشوی ... همین الان...". بگذار در عاقبت این همه گرما، قرمزی گونه های گیلاس بماند و... شیرینی توت ه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها